۱۳۸۷ مرداد ۲۳, چهارشنبه

System File Checking) : SFC)

اگر ويندوزتان حسابي به هم ريخته و برنامه هاي خوبي هم روي آن داريد و نمي خواهيد حذفش كنيد ، هم چنين فرصت نصب دوباره ويندوز را نداريد ، اين مرحله را قدم به قدم انجام دهيد :
- سي دي ويندوز را داخل درايو بگذاريد.
- در قسمت Run از منوي شروع ويندوز ، تايپ كنيد SFC و سپس Enter را بزنيد.
با اجراي اين دستور ، تمام فايل هلي سيستمي ويندوز چك شده ، اگر يكي از اين فايل ها ايراد داشته باشد ، يك سوال از شما پرسيده مي شود كه بايد مسير فايل هاي اصلي ويندوز را در جواب آن نوشت . با مراجعه به Cd ، تمامي اين فايل ها تعمير مي شود و شما صاحب يك ويندوز تر و تميز هستيد.

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام آقا پدرام
وبت خیلی مفید و تخصیه
نبریک میگم و برات آرزوی موفقیت روز افزون دارم.

ناشناس گفت...

وقتی که آفتاب از گوشه ی پنجره می گذرد و در افق می ریزد
به هجوم تمامی روزهای رفته می نگرم
که گاههای غروب بر سرم آوار می شوند
و آرام از گوشه ی پنجره تنهاییم را با باد قسمت میکنم
ولی هنوز در خلوت خویش خوشبختم
بیا سر بزن ولی تنهاییم را از من مگیر
من به وسعت بی نهایت آن محتاجم

ناشناس گفت...

وقتی راه رفتن آموختی دویدن بیاموز

و دویدن که آموختی پرواز را...

راه رفتن بیاموز زیرا راه هایی که

میروی جزئی از تو می شود

و سرزمین هایی که می پیمایی بر

مساحت تو اضافه می کند.

دویدن بیاموز چون هر چیزی را که

بخواهی دور است

و هر قدر زود باشی دیر..

و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه

از زمین جدا باشی

برای آنکه به اندازه ی فاصله ی زمین

تا آسمان گسترده شوی...

من راه رفتن را از یک سنگ آموختم

دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را

از یک درخت ...

باد ها از رفتن به من چیزی نگفتند

زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را

نمی شناختند!

پلنگان دویدن را به من یاد ندادند

زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را

از یاد برده بودند ....

پرندگان نیز پرواز را به من نیا

موختند

زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که

آنرا به فراموشی سپرده بودند...!!

اما سنگی که درد سکون را کشیده بود

رفتن را می شناخت

و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته

بود دویدن را می فهمید

و درختی که پاهایش در گل بود از

پرواز بهتر می دانست...!

آنها از حسرت به درد رسیده بودند و

از درد به اشتیاق و از اشتیاق به

معرفت....

وقتی رفتن آموختی دویدن بیاموز و

دویدن که آموختی پرواز را ...

راه رفتن بیاموز زیرا هر روز باید از

خودت تا خدا گام برداری

دویدن بیاموز زیرا چه بهتر که از

خودت تا خدا بدوی...

و پرواز را یاد بگیر زیرا باید

روزی از خودت تا خدا پر بزنی...

ناشناس گفت...

پدرام جان اینا رو می خونی؟؟؟
آخه خیلی طولانی شد! شرمنده
معلومه که طراحی قالب هم کار خودته
شیک و مناسبه.خیلی هم سبکه .
ولی چرا صفحه کامنتات این مدلیه؟
تا حالا ندیده بودم البته برای نتوع بد نیست (لبخند)
شکلک هم که نداره!!

ناشناس گفت...

زندگی رو همانطور که تصور کنی میگذرد, پس سعی کن زندگی رو خوب و زیبا تصور کنی

ناشناس گفت...

چرا كودكان اینقدر باهوش و بزرگسالان تا این اندازه نادانند؟ شاید نظام آموزش همگانی است كه افراد را نادان بار می آورد

ناشناس گفت...

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشکن: اعتماد ، قول ، رابطه و قلب زيرا وقتی اين ها می شکنند صدا ندارند ! ولی درد بسياری دارند

ناشناس گفت...

آدم بی گناه کسی است که برای هیچ چیز توضیحی نمی دهد.

ناشناس گفت...

پدرام امیدوارم سالهای سال وبت پابرجا بمونه و هر روز پربارتر بشه
منم یه پدرام ... هیچی .. بگذریم

ناشناس گفت...

فقط بگم اونم مثل شما وب تخصصی داره و برنامه نویسی می خونه

ناشناس گفت...

ماه به من گفت،اگر دوستت به تو پیامی نمی دهد چرا ترکش نمی کنی؟ به ماه نگاهی کردم و گفتم آیا آسمان تو را ترک می کند زمانی که نمی درخشی؟

ناشناس گفت...

خدانگهدار
همیشه بهترین باشی ...